درمان هیجان مدارچیست؟

   درمان هیجان مدار شکلی از درمان کوتاه مدت است؛ که هدف ان بهبود روابط زوجین با احیای مجدد پیوند فیزیکی وعاطفی است.میتواند باعث قربانی ناامیدی درشریک زندگی و بیگانگی ازانها شود، اگربرای این رویکرد بخواهیم شعاری در نظربگیریم این است که (مرا محکم نگهدار) زیرا یک پویایی رایج درزوج های مضطرب است.

  این درمان با تکیه بر تحقیقاتی که ازنظریه دلبستگی حمایت میکند،امنیت پیوند شریک را به عنوان بهترین اهرم برای تغییردریک رابطه ناکارامد و منبع ضروری رشد زوج و فرد میداند.

به طور خلاصه، عشق دگرگون کننده است.

  این احیای پیوندهای عاطفی، زوج ها را قادر میسازد هم از نظرروانی و هم ازنظر جسمانی پاسخگو به یکدیگر باشند و سعی کنند یک رابطه ایمن، حمایتی و رضایت بخش برای هردو طرف در حال و اینده خودشان بسازنند.

EFTیا درمان هیجان مدار بر اساس شواهد چگونه عمل میکند؟

  این درمان نشان میدهد که احساسات لوازم جانبی تجربیات انسانی نیستند، بلکه اصول زندگی ما را سازمان دهی میکنند.

ابزار اشتیاق و اندوه در انزوا ابزار قدرتمندی است؛ برای برانگیختگی تماس بی پاسخ و پاسخگویی شریک است.

زمانی که این تماس برقرارشد،به منبعی تجدید پذیر ازاسایش متقابل تبدیل میشود، میتواند به عنوان یک محافظ دربرابراسترس های فراوان زندگی تبدیل بشوند.سپس زوج ها میتوانند مشکلات خود را حل بکنند.

 با راهنمایی درمانگر به کشف نیاز براورده نشده برای نزدیکی که در خشم یا بیگانگی انها نهفته است هدایت میشوند تا به اشتراک گذاشتن این اسیب پذیری نه تنها دری به روی گفتگوی یک زوج جدید بازمیکند، بلکه فرصت های فوری برای ابراز احساسات و پاسخگویی عاطفی، به طورهماهنگ دراین عنصر مهم ایجاد میکند.

چه زمانی از ان استفاده میشود؟

   زمانی مفید واقع میشود که زوج ها با ناراحتی عاطفی به مشاوره میرسند؛ یا انقدر احساس بیگانگی میکنند. حتی ممکن است باور کنند که این رابطه غیرقابل جبران است. انها ممکن است خشم شدید، ترس، اندوه، بی اعتمادی یا احساس خیانت را در رابطه با خود نشان دهند. تصورمیشود که چنین احساسات منفی و قوی بیانگر ابراز اعتراض و ناامیدی است که براثر قطع ارتباط درست پیش بینی میشود.

همچنین اعتقاد دارد که واکنش شدید انها ناشی از هشدارهای احساسی براثر (ترس از رها شدگی )است و به طور مستقیم انزوای عاطفی را هدف قرار میدهد.

به عنوان مثال: ترس از جدایی و قطع ارتباط، زیربنای بسیاری از موارد افسردگی و اضطراب و حتی تجربه های تروما است. که ازان درمان میتوان برای ترمیم پیوند های خانواده یعنی والدین و فرزندان هم استفاده کرد.

انتظار چه چیزی از این درمان داریم ؟

از این دوره درمانی باید این انتظار را داشت که معمولا بین  هشت تا بیست جلسه ،هفته ایی یکبار انجام بشود.

بعد از گرفتن شرح حال از زوجین، درمانگر الگوهای تعامل انها را مشاهده می کند و از انها می خواهد تا ساده ترین مسائل خود را شناسایی کنند. ازطریق گوش دادن، پرسش و مصاحبه، ترس ها و ناامنی های ناگفته ای که زمینه ساز الگوهای تعامل منفی هست را دریابد و درک کند.

چند جلسه اول معمولا به تنش زدایی از واکنش عاطفی و ناراحتی زوجین اختصاص دارد، به خصوص اگر زندگی انها خلاف چارچوب های زندگی باشد.

دراین درمان زوج ها یاد میگیرند که الگوهای واکنش عاطفی خود را گسترش بدهند. تا از این طریق بتوانند نیاز های مشترک زندگی خود را بدانند و به انها پاسخ درست بدهند و مرحله دوم اشاره به بازگرداندن پیوند عمیق عاطفی دارد.

چگونه می توانیم این درمان را به کار بگیریم ؟

درمان متمرکزبرهیجانات، تجربیات و واکنش های عاطفی را در جلو ومحور درمان قرار میدهد. این نظریه مبتنی برنظریه دلبستگی و اهمیتی است. برای ارتباط با دیگران به عنوان منبع احساس راحتی وامنیت و وسیله ایی برای رشد و توسعه قرار میگیرد.

نیاز ما به دیگران در مغز است. تنها ارتباط ، احساس ایمنی را برای رشد ،ریسک،توسعه و کشف جهان به ما میدهد. در نبود ان ،سیستم عصبی برانگیخته میشود و مردم درمعرض خطر و اجتناب از خطر و احساس هوشیاری قرار میگیرند.

یک درمانگر حرفه ایی  که از درمان متمرکز عاطفی یا هیجان مدار را استفاده میکند به دنبال چه چیزی است؟

یک درمانگر EFTیک متخصص سلامت و روان دارای مجوز است که بتواند از تجربه و دانش بیشتری در طی درمان کسب کند.

مراکز بین المللی درامریکا اموزش ها و مطالبی را برای کسب مهارت بیشتردرمانگرها نشرداده است. برای گوش دادن همدلانه به مشکلات بیمار و دیدن دیدگاه طرفین دریک رابطه، و تشخیص نقاط پنهان تعارض و منابع انها اموزش دیده باشند. انها درقالب بندی مجدد مشکلات مهارت دارند تا همه طرفین هدف مثبتی حتی در منفی ترین رفتارها ببینند. این چارچوب بندی به زوج ها کمک میکند تا راه هایی برای درک یکدیگر و ارتباط مناسب با شریک زندگی خود پیدا کنند.

درمانگری که اموزش گسترده دیده است؛ تجربه این درمان را دربیماران خود دیده و راحت تر میتواند با ان ارتباط شفاف و حس خوبی برقرار کند.

چارچوب نظری و مداخلات اصلی در بین روش ها یکسان است. با این حال هدف اولیه بسط خود به جای شکل دهی به پیوندهای مثبت بیشتر با دیگران خاص در جلسه است. این درمان متمرکز بر هیجان ازاین باور که احساسات به شدت با هویت مرتبط هستند،به درمان نزدیک میشود.

همکاری شما یک فرایند فعال است که درطول زمان توسعه می یابد و درمانگر شما را در تفسیر احساساتتان راهنمایی میکند. به جای اینکه به شما بگوید که انها چه چیزی را از تجربیات شما درک میکنند تا ازاین طریق احساسات شما قضاوت نشود و پروسه درمان شما با رضایت وحس خوب کامل انجام بشود.

مهسا بیکی