تاریخچه درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست؟
تاریخچه درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست؟
CBT مدرن ریشه در دهه 1950 و 1960 دارد. زمانی که روانشناسان و روانپزشکان شاغل در آفریقای جنوبی، انگلستان و ایالات متحده شروع به مطالعه استفاده از مداخلات روان درمانی بر اساس اصول نظریه یادگیری کردند.
خیلی سریع رفتار درمانی به شکل ثابتی از درمان تبدیل شد. رفتار درمانی شامل استراتژیهای مبتنی بر مواجهه، تکنیکهای مبتنی بر شرطیسازی کلاسیک و عامل و سایر راهبردها با هدف تغییر مستقیم رفتارهای مشکلساز است.
- در اوایل دهه 1960 اصطلاح رفتار درمانی در چندین نشریه مهم انتشار پیدا کرد.
- در سال 1963 اولین مجله علمی اختصاص یافته به رفتار درمانی ( تحقیقات رفتاری و درمانی ) شروع به انتشار کرد.
- در سال 1966 انجمن پیشرفت رفتار درمانی (AABT) تشکیل شد.
- در دهههای 1960 و 1970، چندین روانشناس شروع به ترکیب رفتار درمانی با درمانهای شناختی کردند. هدف آن تغییر الگوهای منفی تفکر و پردازش اطلاعات بیماران بود.
ریشه های رفتار درمانی چیست؟
درمان رفتاری برای اختلالات روانی از اوایل دهه 1900 وجود داشته است. طرفداران کلیدی مانند اسکینر، پاولوف و واتسون تئوری های تغییر و درمان های رفتاری را توسعه دادند. رفتارگرایی مبتنی بر این ایده است که رفتارها را می توان اندازه گیری، مدل سازی و تغییر داد.
اولین موج رفتاردرمانی در دهه 1930/40 در پاسخ به تأثیرات عاطفی بسیاری از جانبازان جنگ جهانی دوم که از جنگ بازگشته بودند، به وجود آمد. این نیاز به درمان کوتاهمدت مؤثر برای افسردگی و اضطراب با مجموعهای از تحقیقات رفتاری در مورد نحوه یادگیری افراد برای رفتار و واکنش به موقعیتهای زندگی همزمان شد.
ریشه های شناخت درمانی چیست؟
روانشناس آمریکایی آلبرت الیس یکی از چهره های کلیدی بود که درمان شناختی را توسعه داد. او بر اهمیت افکار/احساسات و رفتارها تاکید کرد و نظریه ای به نام رفتار درمانی عاطفی منطقی (REBT) را در دهه 1950 ابداع کرد. در حال حاضر یکی از اولین اشکال روان درمانی شناختی در نظر گرفته می شود. REBT بر اساس این ایده است که پریشانی عاطفی یک فرد از افکار آنها در مورد یک رویداد ناشی می شود نه خود رویداد واقعی.
-
در دهههای 1950 و 1960
روانپزشک آمریکایی، آرون تی بک، متوجه الگوهایی با بیماران افسردهاش شد. به نظر میرسید که آنها دیدگاههای منفی نسبت به خود، دیگران و آیندهشان داشتند، و مهم نیست که چقدر در گذشته کاوش میکردند، این دیدگاههای منفی تغییر نکرد. این باعث شد که او شروع به تحقیق کند که آیا داشتن دیدگاه های منفی در مورد خود، دیگران و جهان ممکن است بخشی از دلیل افسردگی یک فرد باشد. شناخت درمانی راه اندازی شد.
-
در دهه 1960
تعدادی از مطالعات تجربی در مورد چگونگی تأثیر شناخت ها بر رفتارها و احساسات انجام شد. این دوره به انقلاب شناختی معروف شد. بر نقشی که تفکر آگاهانه در روان درمانی ایفا می کند تاکید کرد.
-
در دهههای 1970 و 1980
با تثبیت درمانهای رفتاری و شناختی مؤثر، محققان شروع به توسعه پروتکلهایی کردند که شامل استراتژیهایی از هر دو شکل درمان بود.
بر اساس این ایده که افکار، احساسات و رفتارها به هم مرتبط هستند. دکتر بک از بیماران خواست که ابتدا این افکار خودکار را شناسایی و سپس ارزیابی کنند. از آنجایی که آنها یاد گرفتند افکار منفی و ادراکات نادرست خود را نسبت به آنچه که هستند تشخیص دهند. بیماران توانستند واقع بینانه تر فکر کنند و از نظر عاطفی احساس بهتری داشته باشند. دکتر بک این رویکرد را Cognitive Therapy نامید که بعداً به آنچه امروزه به عنوان Cognitive Behavior Therapy یا CBT شناخته می شود، تبدیل شد.
افکار خودکار در شناخت درمانی چیست؟
بک اهمیت پیوند بین افکار و احساسات را درک کرد و اصطلاح “افکار خودکار” را برای توصیف افکاری که در ذهن مردم ظاهر می شود ابداع کرد. او کشف کرد که اگرچه مردم همیشه از این افکار آگاه نیستند، اما می توانند یاد بگیرند که آنها را شناسایی و گزارش کنند. او دریافت که افرادی که ناراحت هستند افکار منفی دارند که تمایل به غیر واقعی بودن دارند و با کشف و به چالش کشیدن این افکار، تغییرات طولانی مدت و مثبت می تواند منجر شود. در اصل، CBT به افراد کمک می کند تا افکار خود را بشناسند و آنها را آزمایش کنند؛ سپس امکان یافتن گزینههای جایگزین را فراهم میکند و انتخاب را باز میکند.
رفتار درمانی شناختی امروز چگونه است؟
اگرچه CBT با تحقیقات در مورد افسردگی آغاز شد، اما امروزه برای درمان طیف وسیعی از چالشهای سلامت روان از جمله اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، مصرف مواد و اختلالات خواب و همچنین مشکلات سلامتی مانند سردردهای میگرنی، زوال عقل و چاقی.
درمان شناختی بهبود محور (CT-R) یک رویکرد جدید مبتنی بر مدل شناختی دکتر آرون بک است که به جای کاهش صرفاً علائم آنها، بر بهبود زندگی افراد مبتلا به بیماری های روانی جدی مانند اسکیزوفرنی و روانپریشی تمرکز دارد. CBT نشان داده است که هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان موثر است.
ترکیب رویکردها چگونه است؟
درمان های رفتاری در درمان تعدادی از بیماری ها از جمله فوبیا و اضطراب موفق بودند. با افزایش محبوبیت درمان های شناختی، درمانگران شروع به استفاده از تکنیک های رفتاری و ترکیب آنها برای درمان موفقیت آمیز اختلالات کردند. اگرچه هر یک از این مکاتب فکری تأکید متفاوتی دارند، هر دو به آنچه در اینجا و اکنون برای فرد میگذرد، توجه دارند.
آینده CBT چیست؟
از آنجایی که آگاهی از مسائل مربوط به سلامت روان در سراسر جهان در حال افزایش است، دسترسی به درمان با کیفیت CBT از سوی متخصصان آموزش دیده بیش از هر زمان دیگری ضروری است. انطباق درمان CBT برای فرهنگها و جمعیتهای مختلف، ارائه اشکال نوآورانه درمان دیجیتال و آنلاین، و توسعه برنامههای آموزشی قویتر و مؤثرتر، بهبود سلامت روان عمومی را نه تنها ممکن، بلکه مقرون به صرفه میسازد.
دیدگاهتان را بنویسید